سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بی عمل مانند کمان بی زه است . [امام علی علیه السلام]

حبیبم قاصدی از پی فرستاد/پیامی بابلوری می فرستاد

که می دانم تو را شرم حضور است/مشو نومید، این جا قصر نور است

الا! ای عاشق اندوه گینم/نمی خواهم تو را غمگین ببینم

اگر آه تو از جنس نیاز است

در باغ شهادت باز، باز است

 1

 

خداوندا

آی ی ی خدا...

ای خدای حسین(ع)

ای خدای امام!

 

ای خدای محسن وزوائی

ای خدای محمدعبدی

ای خدای حاج همت

ای خدای محمدبروجردی

ای خدای غلام زوبونی (غلامرضا)

 به حق همه ی این عزیز ها...(رحمت خدا بر همه آنان)

میدونی مشکل کجاس...خودش یه دریا حرفه ها : صافــی دل...

 

2

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط العبد 88/7/12:: 12:2 صبح     |     () نظر

این مطلب شاید برای خیلی ها نامفهوم باشه چون این مطلب چکیده یک جلسه از بیست و چند جلسه ی استاد پناهیان در رمضان امسال(88) است. لطفا اگر آمادگی ذهنی ندارید مطالعه نکنید!

 

 چند شب پیش توفیق حاصل شده بود رفته بودیم جلسه استاد پناهیان.

یکی از مشخصات منحصر بفرد سخنوری ایشون اینه که مفاهیم ناب عرفانی و عقیدتی رو به زبون من و شما عامیانه میکنه و با چاشنی چندتا مزاح لطیف ارائه می کنه.

2

 

موضوعیت کل جلسات ماه رمضان استاد در اینجاییکه ما رفتیم در مورد هدف زندگی ما انسانها بود یعنی دیدار و ملاقات با خداوند.

1

 

چندتا از نکاتیکه از این جلسه تو سررسید شخصیم یادداشت کرده بودم رو می ذارم اینجا تا مورد استفاده قراربگیره انشالله:

 

1- گاها تلاش میکنیم برای کسب فضایل اخلاقی مثل تواضع،مثل حسن خلق، مثل ادب و...؛ ولی خدا در آنها نیست! اگر ما برای مومن جلوه دادن خود در میان مردم اینگونه شویم که ارزشی ندارد. و یا بالاتر اگر فقط برای ترس از عذاب خداوند و آرزوی متنعم شدن از نعمات الهی باشد که ارزشی ندارد. (یعنی هدف ما از کسب این فضایل باید راحت تر شدن ملاقاتمان با خدا باشد، زیبا شدنمان در هنگام دیدار خداوند باشد که نیست!)

2- فلسفه وجود احکام دینی و باید ها و نباید ها این نیست که اگر انجام دادی بروی بهشت و اگر نه به جهنم، این فرع مطلب است. اصل اینست که محرمات راترک کن برای خدا،واجبات را انجام بده برای خدا، همه چیز برای خدا تا در لحظه دیدار با خدا راحت تر از درک لذت ملاقات او بهره مند شویم.

3- خوب بودن هدف نیست و خدا ابزار آن، بلکه خدا هدف است و خوب بودن ابزار آن.

4- اصل عشق،خداست. انسان باید همه کس را به خاطر خدا دوست داشته باشد. مثلا همسرش را به عشق اینکه خدا فرموده با او مهربان باش و او را دوست داشته باش دوست بدارد. نه این استکه اینگونه دوست داشتن کیفیت کمی دارد بلکه اگر درست اجرا شود صدچندان عشق و محبت را محکم میکند(می توان با نگاه به زندگی بزرگان همچون امام خمینی(ره) این مطلب را درک کرد. امتیاز اینگونه محبت اینستکه دیگر حب دنیا در دل نمی ماند در عین حال که دیگران را دوست داریم. جالبه نه؟!)

5- اگر در این مسیر پیشرفت کنیم متوجه خواهیم شد که دیگر حتی با غیر خدا نباید درد دل کرد! (برای ابتدای کار شاید خیلی سخت باشه)

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط العبد 88/7/1:: 11:40 عصر     |     () نظر

 

خودتون کمی مقایسه کنید و ببینید که تاریخ تکرار می شود یا نه؟! (البته قیاس مطلق نکنید)

 نقاط رنگی به نظرم بیشتر به امروز شبیه اند.

 

  قائله نهروان

  این جنگ، نبرد با سپاه انشعابی و یاغی از لشکر حضرت علی(ع) بود که در پی ماجرای حکمیت و قرآن بر سر نیزه کردن از سوی معاویه پدید آمد. در آغاز، شورشیان دوازده هزار نفر بودند که با نصایح امام و یارانش اکثریت آنها از انحراف برگشتند ولی تعدادی همچنان بر مخالفت ‏خویش با مولا اصرار ورزیدند. سرانجام کار به جنگ کشیده شد و جز 9 نفر که با فرار از معرکه جان سالم به در بردند بقیه همگی کشته شدند و به این ترتیب جنگ نهروان خاتمه یافت .(البته امروز عاقبت ماجرا مشخص نیست!!)

 

در جنگ صفین اتفاق افتاد:

وقتی معاویه شکست خود را حتمی دید به کمک عمرو عاص دست به حیله‌ای زد و(بعداز برسر نیزه کردن قرآنها) جریانی به نام حکمیت را به وجود آورد تا بدین وسیله بتواند از شکست حتمی فاصله بگیرد.

عده ای از سپاهیان امام را وادار به قبول حکمیت کردند و جالب اینکه خود سپس به مخالفت با امام پرداختند. در راه بازگشت از صفین، سپاه امام به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حکمیت و گروهی موافق آن بودند. تا این ‌که در نزدیکی کوفه، کم‌کم‌ خوارج از سپاه جدا شده و به منطقه "حروراء" رفتند.

 

مشخصات اهالی نهروان:

 

 

نهروانیان

امام علی(علیه السلام) نقل می‏کند که زمانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! پس از من، مردم به مال‌های خود فریفته می‌شوند و به دین خویش بر خدا منت نهند. رحمت پروردگار آرزو کنند، و از سطوت او ایمنی جویند. حرام خدا را حلال شمارند. با دروغ و هوس‌هایی که به غفلت در سر دارند، زندگی می‌کنند. می را نبیذ گویند و حلال پندارند. حرام را هدایت خوانند و ربا را معامله دانند.» امام افزود: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پرسیدم: آن زمان، آن مردم را در چه پایه نشانم؟ از دین برگشتگان یا گرفتار فتنه شده‏ها؟ رسول خدافرمود: فتنه.

شاید همین سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سبب شده بود تا ذهنیت امام درباره فتنه، آن چنان قوی شود که به حق، جریانات مقابل خود را فتنه بداند. خوارج خود، قدرت درک این معنا را نداشتند. انتظار آنها این بود که همه یا مؤمنند یا کافر.

از امام علی(ع)سؤال شد: پس اینها چه گروهی هستند؟ امام فرمود: گروهی که گرفتار فتنه شده، و پس از آن کور و کر شده‏اند.

چرا جنگ با خوارج سخت بود؟

جنگ با خوارج اقدام ساده‏ای نبود. بیشتر خوارج، از قراء و کسانی بودند که به ظاهر اهل قرآن و نماز بوده و رهبر آنها، عبدالله بن وهب (معروف به ذوالثفنات: کسی که آثار سجده بر پیشانی دارد) بود. با این حال امام از همه آنان زاهدتر بود، لذا به راحتی توانست مردم کوفه و شیعیان خویش را برای جنگ با آنها متقاعد کند.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط العبد 88/6/8:: 10:13 صبح     |     () نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره

العبد
به یاد شهیدی که خاطراتش الگوی جاماندگان ، و یادش شعله ایست بر این فراق جانسوز... شهید ابراهیم هادی
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها