یه غلطی کردیم زدیم از خونه بیرون رفتیم دانشگاه خراب شدمون. وااااای . هر روز بدتر از دیروز میشه . اینقدر تواین پایگاه و محیط یادواره و غیره توی این چند وقت روحم راحت بود که امروز این چیزهارو دیدم انگار تازه وارد این شهر خراب شده شدم.

اینقدر شهر مابه لجن کشیده شده که دلم نمی خواد دیگه یک لحظه توی این شهر کثافت بمونم.خدایا اونوقت می گن ناشکری هم نکنیم . خوب آخه نمی خوام ناشکری کنم ولی حداقل می تونم گلایه کنم که. از هر جاش داره گناه و لجن و منکرات می چکه . پدر سوخته های حرامی حیا را در قبر کرده اند و هفت متر هم روش خاک ریختن. ای خدا این آقای غریب، امام زمان(عج)، از دست ما ها چی  میکشه ؟ خودمو می گم . نه نهی از منکر میکنم ... نه درست و حسابی امر میکنم دیگران رو به معروف ... نه بلدم با بر خورد خوب و نیکو دیگران رو جذب معارف دینی کنم- حداقل همون مقداری که بلدم - ...  نه  ...نه.... هیچی هیچی .

آفرینش حق تعالی را به گند کشیدیم ما آدم ها . کل آفرینش منتظر یک مفهوم نجات بخش است . خواه ناخواه / اگاهانه یا نا آگاهانه دنیا به سمت ظهور پیش می رود / این وعده حق است.

بخدا توی این دوره زمونه برای لحظه لحظه ی تفکراتمون مسئولیم . برای کوچکترین رفتارمون مسئولیم . برای همه چیز . خوب آدم حرصش در میاد وقتی میبینه 4 تا آدم نفهم داعییه اسلام رو دست گرفتن و هر غلطی که دلش می خواد انجام می دن . حالا دو تا هم آدم بنی اسرائیلی میاد وسط و میگه  : « چرا اینقدر ادعا می کنید  اصلا خود شما یا فلانی که اینقدر ادعا دارید چرا فلان کار رو کردید و...»  درد -کوفت -مرض . آدمهای بی خاصیت .

دیگه کم کم دارم به خودم هم شک می کنم ها.

بسه  اینقدر از این و آن ایراد گرفتم  میرم خودمو آدم کنم .

یا علی  از  تو  مدد می خواهم.